۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

ای پسر هوی

ای پسر هوی اهل دانش و بينش سالها
کوشيدند و بوصال ذی الجلال فائز نگشتند و عمرها
دويدند و بلقای ذی الجمال نرسيدند. و تو نادويده بمنزل
رسيده و ناطلبيده بمطلب واصل شدی. و بعد از جميع
اين مقام و رتبه بحجاب نفس خود چنان محتجب
ماندی که چشمت بجمال دوست نيفتاد و دستت بدامن
يار نرسيد. فتعجّبوا من ذلک يا اولی الأبصار.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر