ای پسر روح هر طيری را نظر بر آشيان است
و هر بلبلی را مقصود جمال گل مگر طيور افئده
عباد که بتراب فانی قانع شده از آشيان باقی دور ماندهاند
و بگِلهای بعد توجّه نموده از گُلهای قرب محروم
گشتهاند. زهی حيرت و حسرت و افسوس و دريغ
که بابريقی از امواج رفيق اعلی گذشتهاند و از افق
ابهی دور ماندهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر